یادی از نوشته های گذشته

ساخت وبلاگ

 

زیر باران اهسته قدم بر می دارم

نرم نرمک

به سبکی یک خیال

چترهای بی تفاوتیم را می بندم

تا زمین خشکیده وترک برداشته

کویری دلم سبز شود

به سبزی یک خاطره

به زلالی جوی آب 

به پاکی چشمه

کاش وقت باریدن باران کمی درنگ کنیم

جای تند دویدن

و پناه گرفتن زیر شیروانی خانه ها

کاشکی کمی تحمل میکردیم

به باران به عشق به لطافت

کاش باران به چترهای مان نخورد و غرورش زیر پای مان تکه تکه نشود

کاش می بستیم چتر بی تفاوتی خود را

کاش بغض باران را می فهمیدیم

کاش.................

 

خودم

 

 

مي گويم و از عقده برون مي آيم...
ما را در سایت مي گويم و از عقده برون مي آيم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parande93a بازدید : 55 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:18