كند وقتی كه

ساخت وبلاگ
‍ #روضه_حضرت_علی_اکبر  #بسم_رب_العلی  #خنده و هلهله بر چشمِ تَرم رَحم نكرد به غریبیِ من و اشكِ #حرم رَحم نكرد لشكرِ بغضِ #علی دقِ دلی خالی كرد به سرش ریخت و بر یك نفرم رَحم #نكرد . دستِ مِقراض بُرش داد #حریرِ بدنش هر قدر پا به زمین زد #پسرم، رَحم نكرد همه ی فاصله را داد زدم #نیزه بس است نزن اینقدر من آخر #پدرم رَحم نكرد  سندِ سخت ترین #لحظه ی عمرم این است #داغِ او بر دل و چشم و كمرم رَحم نكرد پسرم از روی زین بَد به #زمین افتادی نیزه بر #پهلویت آمد به زمین افتادی . چقدر #فرقِ دو تایِ تو به هم ریخته است زیرِ پا #زُلفِ رَهایِ تو به هم ریخته است دیگرم نیست توقع كه #جوابم بدهی در گلو #تیر صدایِ تو به هم ریخته است . #اِرباً اِربا شده زین پس چه صدایت بزنم؟! تیغ از بس كه هجایِ تو به هم ریخته است غُصه ات با دلِ #لیلا چه كند وقتی كه گیسوی #عمّه برایِ تو به هم ریخته است . چه كنم، تا به حرم بینِ #عبا می برمت #زخم ها قدِ رَسایِ تو به هم ریخته است

مي گويم و از عقده برون مي آيم...
ما را در سایت مي گويم و از عقده برون مي آيم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parande93a بازدید : 40 تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 0:08